سینما

ساخت وبلاگ

خب باید اعتراف کنم سطح توقع من از زندگی اونقدر پایین اومده که وقتی بهت رکوئست میدم باید بهت پیام بدم تا ادد کنی و از اینکه رکوئست منو قبول کردی احساس آرامش بهم دست بده!!!واقعا پایان خوبی برای یه دعوا به اون بزرگی نبود. من خودم مجبور شدم بهت پیام بدم!!! اونم در شرایطی که همه باهام اتمام حجت کرده بودن که تمومش کنم. خب گاهی وقتا از اینکه درلحظه نمیتونم جلوی دیوونگی خودمو بگیرم خیلی حرصم میگیره. وقتایی که دقیقا اون کاریو میکنم که قرار بود نکنم!!اما این حجم از بی تفاوتیت!!!! قابل باور نیست... الان حتما نشستی و پیروزمندانه لبخند میزنی، که خودش مجبور شد برگرده و به خودت میبالی. اما این اسمش مردونگیه؟؟؟؟ تو باید پناهم میبودی، نه اینکه آوار بشی رو سرم سینما...ادامه مطلب
ما را در سایت سینما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : badeto بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 18:07

دو هفته گذشت، دقیقا دو هفته سعی کردم از همه چی فرار کنم استوری نذارم، پست نذارم، حرف نزنم، فکر نکنم خودتو از چشمم انداختی و من فکر میکردم این بار میشه فراموشت کرد. با وجود تمام چیزهایی که تو شلوغی روز سینما...ادامه مطلب
ما را در سایت سینما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : badeto بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 2:22

گاهی وقتا به این فکر میکنم که ادما تو رابطه های عمیقشون اخلاقاشون مبادله میشه یا نه

امروز که بهش فکر کردم دیدم اره. دیدم جواب خیلیا رو با استیکر بی تفاوت دادم. دیدم به خیلیا گفتم مثل همیشم، خیلی از معمولیم، خنثام، و اینجور چیزا استفاده کردم.

ولی خوش به حال تو

لابد الان از قبلت پرشورتری. با مهربونی جواب میدی، تو استیکرات احساس هس (که البته قبلنم بود، خیانتکار ...) 

گاهی فکر میکنم چقدر ازت متنفرم. کاش هیچ وقت ندیده بودمت

سینما...
ما را در سایت سینما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : badeto بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 2:22

خیلی اتفاقا افتاد از قضیه نمایشگاه الکامپ بگیر که بهانه ای شد همدیگه رو ببینیم تا چت های گاه و بی گاه از اون احساسی که فک میکردم پشتمی و پشتم بهت گرمه... از اون ماجرایی که باعث شد خودمو بهتر بشناسم و سینما...ادامه مطلب
ما را در سایت سینما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : badeto بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 2:22

امروز چهارشنبه اس

دوشب پیش رفتیم سینما. تو فیلم آلمانی صحبت میکرد و من ازت پرسیدم متوجه میشی چی میگن تو گفتی نه گفتم همه رو یادت رفته گفتی اره

خب باید بگم که من همه رو متوجه شدم. کلا اون شب خیلی حواسم جمع بود سوتی ندم و اصطلاحات آلمانی استفاده نکنم.

یه آهنگ رو برام موندگار کردی امشب: این آخرین مهر از پاییز آخره

با تمام وچود دعا میکنم سال دیگه به هدفم رسیده باشم و مهر بعدی تو برلین باشم.

 

سینما...
ما را در سایت سینما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : badeto بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 2:22